English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (7755 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shorthanded U دارای دست کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pug nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
dactyl U کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
low browed U پایین افتاده دارای سردر کوتاه
orthocephalic U دارای سر نسبتا کوتاه وصورت پهن
platyrrhine U دارای بینی پهن و کوتاه
proceleusmatic U وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
proceleusmatic foot وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
solstitial U دارای دوره تحول کوتاه
woofer U دارای صدای کوتاه و گرفته
zinjanthropus U شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
corn-effect U ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
Other Matches
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
stocky U کوتاه
scut U دم کوتاه
short U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
shorter U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
low U کوتاه
down U کوتاه
stockiest U کوتاه
stockier U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
shortest U کوتاه
stunting U کوتاه
stunt U کوتاه
puny U قد کوتاه
miniatures U کوتاه
miniature U کوتاه
dumpy U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
succinct U کوتاه
concise U کوتاه
dwarfish U کوتاه
pigmies U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
pygmies U کوتاه
pygmies U قد کوتاه
pygmy U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
stunts U کوتاه
of short duration U کوتاه
bas relif U کوتاه
little U کوتاه
synoptic U کوتاه
curtal U کوتاه
pigmy U کوتاه
abbreviating U کوتاه کردن
short-lived U کوتاه مدت
paddle U پاروی کوتاه
undersize U اندازه کوتاه
catnaps U چرت کوتاه
razee U کوتاه کردن
abbreviates U کوتاه کردن
truncheons U چماق کوتاه
scutter U دو باگامهای کوتاه
short U کوتاه مدت
short range U کوتاه مدت
short lived U کوتاه مدت
short-range U کوتاه مدت
novella U رمان کوتاه
paddled U پاروی کوتاه
paddles U پاروی کوتاه
playlet U نمایش کوتاه
abbreviate U کوتاه کردن
dogmatist U کوتاه فکر
truncation U کوتاه سازی
novelet U داستان کوتاه
catnapped U چرت کوتاه
catnap U چرت کوتاه
short U کوتاه کردن
one track U کوتاه فکر
transients U فانی کوتاه
shear U کوتاه کردن
transient U فانی کوتاه
jog trot U یورتمه کوتاه
catnapping U چرت کوتاه
piaffer U یورتمه کوتاه
paddling U پاروی کوتاه
tunicle U لباس کوتاه
reef U کوتاه کردن
hidebound U کوتاه فکر
punches U کوتاه قطور
short test bar U میله کوتاه
short term U دوره کوتاه
punched U کوتاه قطور
short term U کوتاه مدت
short splice U پیوند کوتاه
short time U کوتاه مدت
shortening in U کوتاه کردن
reefs U کوتاه کردن
strop U طناب کوتاه
stichomythia U مکالمات کوتاه
steep taper U مخروط کوتاه
shortwave U موج کوتاه
to cut short U کوتاه کردن
to fall short U کوتاه امدن
to look in U کوتاه کردن
punch U کوتاه قطور
short shunt U شنت کوتاه
shortest U کوتاه مدت
short drop U دراپ کوتاه
anecdote U قصهء کوتاه
anecdotes U قصهء کوتاه
short circuit U اتصال کوتاه
short burst U رگبار کوتاه
short brittle U شکننده- کوتاه
shorter U کوتاه کردن
short blast U سوت کوتاه
short blast U بوق کوتاه
short period U دوره کوتاه
shorter U کوتاه مدت
short service line U خط سرویس کوتاه
curtailment U کوتاه سازی
short run U مدت کوتاه
short run U کوتاه مدت
short return U برگشت کوتاه
short precision U دقت کوتاه
spontoon U نیزه کوتاه
shortest U کوتاه کردن
truncheon U چماق کوتاه
narrow minded U کوتاه نظر
half pint U کوتاه تر از مقدارمتوسط
shortening U کوتاه شدگی
poop U صدای کوتاه
poops U صدای کوتاه
pigmies U ادم کوتاه قد
pygmies U ادم کوتاه قد
pygmy U ادم کوتاه قد
curt U کوتاه ومختصر
conte U داستان کوتاه
coatee U دامن کوتاه
chiton U قبای کوتاه
chitchat U صحبت کوتاه
chip shot U ضربه کوتاه
cutty sark U دامن کوتاه
cut off U کوتاه کردن
gnomical U کوتاه لب نویس
fubsy U کوتاه وکلفت
aphorism U سخن کوتاه
aphorisms U سخن کوتاه
low U کوتاه دون
escopette U قرابینه کوتاه
escopet U قرابینه کوتاه
epigrammatical U کوتاه ونیشدار
easy term U کوتاه مدت
abbreviated U کوتاه شده
draw in U کوتاه شدن
detruncation U کوتاه شدگی
detruncate U کوتاه کردن
by pass U اتصال کوتاه
abridge U کوتاه کردن
shuffle U گام کوتاه
shuffled U گام کوتاه
shuffles U گام کوتاه
shuffling U گام کوتاه
short stories U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
novelette U داستان کوتاه
novelettes U داستان کوتاه
term paper U رساله کوتاه
unabridged U کوتاه نشده
basso relief U برجسته کوتاه
apophthegm U گفتار لب و کوتاه
short-circuits U اتصال کوتاه
bunny hop U پرش کوتاه
britches U شلوار کوتاه
idyll U چکامه کوتاه
idyll U قصیده کوتاه
idylls U چکامه کوتاه
idylls U قصیده کوتاه
breeks U شلوار کوتاه
brachydactyly U کوتاه انگشتی
short wave U موج کوتاه
short-wave U موج کوتاه
short haul U خط سیر کوتاه
short-haul U خط سیر کوتاه
short-circuit U اتصال کوتاه
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
shorten U کوتاه کردن
Recent search history Forum search
1offshoring
1veterans
1Bravetown
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
1معني short earlobe
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com